معنی غم الفنج در لغت نامه دهخدا

غم آور. کسب کننده و اندوزندۀ غم. (از: غم + الفنج، مرخم الفنجنده بمعنی جمعکننده و اندوزنده). رجوع به غم و الفنج شود:، بفرزند شادم، ز پیری پرانده، توام هم غم الفنج و هم غمگساری.، ناصرخسرو

معنی غم الفنج در فرهنگ لغت هوشیار

جمع کننده غم گرد آورنده اندوه

معنی غم الفنج - جستجوی لغت در جدول جو

غم الفنج(بَ دَ / دِ پَرْ وَ)

لغت نامه دهخدا

غم الفنج

فرهنگ لغت هوشیار

ام الفرج

(اُمْ مُلْ فَ رَ)

طعامی است که از گوشت و برنج و شکر ترتیب دهند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جوذابه. (اقرب الموارد). و گفته اند نانی است که در اندرون آن گوشت مرغ و یا گوشت بزغاله تعبیه کنند و در تنور بپزند. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

معنی غم الفنج - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما